طهوراطهورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

طهورا عسل مامان و باباش

بدرود ای ماه خوبی ها

- اى خداوند، اینک با او وداع می‏کنیم، همانند وداع با عزیزى که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت تنهایى کند... - بدرود اى گرامی ترین اوقاتى که ما را مصاحب و یار بودى، اى بهترین ماه در همه روزها و ساعتها.  بدرود اى ماه دست یافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شایسته بندگان خداوند. -بدرود اى یار و قرینى که چون باشى، قدرت بس جلیل است و چون رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مایه امید ما که دوریت براى ما بس دردناک است.  -بدرود اى همدم ما که چون بیایى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خیز است و تألم افزاى.  بدرود اى همسایه‏اى که تا با ما بودى، دلهاى ما را رقت ...
16 مرداد 1392

ترس

 فقط خدا میداند این روزها چقدر فکرم درگیر است!  گاهی احساس ترس میکنم.  قبل از به دنیا آمدن طهورا فکر میکردم با 4 تا کتاب و 6 تا سی دی که گوش دادم و یک تجربه نصفه و نیمه میتوانم بهترین تربیت را نثار کودکم کنم.  ولی حالا اوضاع کاملا فرق دارد....  گاهی احساس میکنم در مقابل یک بچه 1 سال و نیمه کم آورده ام. دانسته هایم هیچ کمکی به من نمیکنند. احساس میکنم مغزم خالی شده و نمیتوانم بهترین راه حل ها را در مواجه با مسایل پیدا کنم. اینجاست که ترسی مبهم سر تا سر وجودم را فرا میگرد. دستانم میلرزد. قلبم تند تند میزند. گاهی واقعا مستاصل میشوم. میگویند دعای مادر گیراست. مینشینم سر سجاده و اعتراف میکنم کم آوردم. میگ...
12 مرداد 1392

تولد عشقم

  فونت زيبا ساز سلام جمعه تولد فاطمه جونمه... امسال دومین باریه که این سعادت رو دارم که تولدت رو تبریک بگم . عزیزم منت بر سر تقویم گذاشتی و تابستون رو خجالت زده کردی و مرداد روسر افراز و عدد 11 را برای من خوش یمن کردی٬ عزیز دلم تولدت مبارک …  امروز، روز تولدت رو اول به تو و مامان جونت ( زندایی) تبریک میگم و دوم به فرشته ها تسلیت میگم! چون امروز سالروز جداییت رو با اشک سر میکنن و در آخر به تقدیرمون آفرین میگم که ما رو با تو پیوند زد … کاش الان پیشم بودی و من حسابی میبوسیدمت. اما چه میشه کرد که تو کیلومتر ها با ما فاصله داری گلم. و گاهی به همین دلیل دلم میگیره. ولی عیبی نداره من از همین ...
10 مرداد 1392

رمضان دوم زندگی طهورایم

        بار خدایا؛ وسوسه های نفس نگذاشت، جانم در نهر رجب تطهیر شود؛ از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛ ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما ...       خدایا کمک کن چترِ گناه را در بارانِ رحمتِ رمضان و غیر رمضانت بسته نگه داریم ... آری ؛ چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت ...   ...
19 تير 1392

بله برون

   سلام طهورای عزیزم   خیلی دلم گرفته دخترم. اشک تو چشمام حلقه زده.دوست دارم گریه کنم. اونم با صدای بلند. دوست دارم خلوت کنم با خودم. دلم میخواد تنها باشم و با خدای خودم راز و نیاز کنم. دلم میخواد با تو حرف بزنم. کاش تو حرف منو میفهمیدی. کاش بزرگ بودی. اونوقت من ساعت ها باهات درد و دل میکردم . تموم حرف هایی که تو دلم مونده و به هیچ کس نمیتونم بگم رو با هات در میون میذاشتم. میدونی دخترم فکر میکنم شاید تو تنها کسی هستی توی این دنیا که حرف منو میفهمی. فکر میکنم شاید تو تنها کسی باشی که بتونم راز های مگوی دلمو براش فاش کنم. آخه تو از منی . از وجودمی. هدیه خدا به منی. تموم کس و کارمی. دختر نازنینم دلم از روزگار پره. از دنی...
18 تير 1392

شعر پدر و مادر

پدر و مادر باباي خوب و نازم من با تو سر فرازم تو نعمت خدايي دايم به فكر مايي خدا تو را نگهدار كه مي روي سر كار مامان نازنينم رنج تورا نبينم خورشيد خانه اي تو خوب و يگانه اي تو بگشا به رويم آغوش حرفت را مي دهم گوششش ...
12 تير 1392

یه توپ دارم

  کمرنگ ها: مامان        پرنگ ها: طهورا   یه توپ دارم          قلقلیه ( قیقیلییه) سرخ و سفیدو         آبیه( آبیییه) میزنم زمین             هوا میره( هبا میییه) نمیدونی تا کجا       میره( میییه) من این توپ و         نداشتم( نشتم) مشق هامو خوب    نوشتم(نشتم) بابام بهم           &...
28 خرداد 1392