طهوراطهورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

طهورا عسل مامان و باباش

بله برون

1392/4/18 2:02
1,045 بازدید
اشتراک گذاری

 

 سلام طهورای عزیزم

 

خیلی دلم گرفته دخترم. اشک تو چشمام حلقه زده.دوست دارم گریه کنم. اونم با صدای بلند. دوست دارم خلوت کنم با خودم. دلم میخواد تنها باشم و با خدای خودم راز و نیاز کنم. دلم میخواد با تو حرف بزنم. کاش تو حرف منو میفهمیدی. کاش بزرگ بودی. اونوقت من ساعت ها باهات درد و دل میکردم . تموم حرف هایی که تو دلم مونده و به هیچ کس نمیتونم بگم رو با هات در میون میذاشتم. میدونی دخترم فکر میکنم شاید تو تنها کسی هستی توی این دنیا که حرف منو میفهمی. فکر میکنم شاید تو تنها کسی باشی که بتونم راز های مگوی دلمو براش فاش کنم. آخه تو از منی . از وجودمی. هدیه خدا به منی. تموم کس و کارمی. دختر نازنینم دلم از روزگار پره. از دنیا دلگیرم. سینه ام تنگ شده. آخه چرا دنیا اینطوریه؟ آخه چرا زمونه این مدلیه؟ چرا آدم ها یه جورین؟ چرا من نمیتونم هیچ کس رو بفهمم؟ چرا بقیه منو نمیفهمن؟ چی شد که احساساتم عوض شد؟ دخترکم این ها و ده ها سوال دیگه تو ذهنمه که داره دیوونه ام میکنه. داره ذره ذره آبم میکنه. عزیزم حیف که الان نمیتونم این حرف ها رو باهات مطرح کنم . اما ... اما خدا رو شکر میکنم که تو رو دارم. چون همین که بغلت میکنم و میبوسمت و بوت میکنم خیلی از دردهام تسکین پیدا میکنه.....  خدایا شکرت....

------------------------------------------------------------------------

 

پی نوشت:  

1-امروز بله برون خاله هانیه بود. خود این مطلب مزید بر علت من شد. چه این که صیغه محرمیتی هم جاری شد تا به حال بد من بیشتر کمک کنه....

فقط میتونم بگم خاله هانیه جان انشاالله به حق صاحب الزمان (عج)خوشبخت بشی.(به معنای تام کلمه)

2- چه خوشحال بودم که تو حضور نداشتی چون واقعا اگر اون حال بد من رو میدیدی حتما غصه میخوردی گلم.

3- فردا هم عقد کنون خاله است.

4- عزیزم ببخش که درد و دلم کمی مبهم بود. آخه همه چیز رو که نمیشه در دنیای مجازی مطرح کرد.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

ღ مونا مامان امیرسام ღ
18 تیر 92 2:01
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به ((امیرسام خرمی)) امتیاز 5 رو بدید اگر قبلا به کس دیگه ای رای دادید بازهم میتونید رای بدید. تا 8 مرداد هم وقت دارید.ممنون از وقتی که میذارید گلم. خوشحال میشم اگر بعد از رای دادن خبرم کنی. soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7
مامان علی اکبر
18 تیر 92 3:26
سلام عزیزم
کاش میتونستم ... از ناراحتیت کم کنم...
به هر حال ...رو ما حساب کن عزیزم


ممنونم گلم .
یه درد و دل ساده بود....
سیما
19 تیر 92 12:01
مبارک باشه بسلامتی انشالله خوشبخت بشن

ناراحتی نکن دوستم من میدوستمت


دلم گرفته دوست جونم....
مامان یاسمن و محمد پارسا
19 تیر 92 15:34
امیدوارم دلتون هیچ وقتغمگین نباشه و پر باشه از شادی و امید
زهرا
19 تیر 92 22:58
منم مدتیه که دلم خیلی میگیره و ابری میشه. فقط یاد خدا آرام بخش دلهای غمگینه. با خدا باشی عزیزم


دعام کنین
مامان نرگس
29 تیر 92 16:04
سلام عزیزم ایشالا هیچوقت غمگین نباشی . التماس دعا منم بعضی وقتا اینجوری میشم
مامان تسنيم سادات
4 مرداد 92 0:47
سلام خاااانم دوست گرامى
حال و احوال چطوره ؟ چقدر دلگيرى ؟؟ چى شده ؟ من كه چيزى سردرنياوردم
چند وقتى نبودم مسافرت بودم
قبول باشه طاعات و عباداتت خيلى التماس دعا عزيزم


سلام

ممنون خوبم. شماخوبید؟
حالا کجا بودی؟
خوش گدشت؟
مامان فاطمه زهرا
19 آذر 92 14:39
ایشالله که دیگه دلگیر نباشی ما که از فضولی مردیم ... کاشکی میتونستم اون لحظه باات دردو دل کنم راحت بشی... حیف انشالله دیگه غمی به دلت راه نیاد