طهوراطهورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

طهورا عسل مامان و باباش

پرده خوانی

1392/10/6 9:05
945 بازدید
اشتراک گذاری

پرده اول:

دارم نماز میخوانم . (طهورا هم که میداند من موقع نماز هیچ کاری با او ندارم ) به سرعت میروذ سراغ گلهای مصنوعی کنار پذیرایی . دست دراز میکند یکی را میکند و میگذارد جلوی بینی اش و نفسی عمیق میکشد و میگوید: هاااااااااااااااااا چه بوی خوبی میده....

من هم که به معراج رفته ام و رو سوی خدا کرده ام با حضور قلبمژهناگهان اخمی به طهورا میکنم که چرا داری تعلقات دنیایی مرا خراب میکنی؟ طهورا به صورت من خیره میشود و بعد فریاد میزند: خوووب یه دونه برداشتم دیده(دیگه)

مدیونید اگر فکر کنید من تا آخر نماز همش خندیده باشم و خودم را کنترل کرده باشم تا وسط نماز طهورا را گاز نگیرم ها.......

 

 

پرده دوم:

شیر ریخته ام داخل شیشه آورده ام تا طبق معمول طهورا را بچسبانم به سینه ام و شیشه را داخل دهانش بگذارم تا تداعی شود برایش روزهای شیرخوارگی اش... که ناگهان فریاد میزند: مامان اُمَّزِّه بریز.( مامان خوشمزه بریز) یک دفعه یادم می افتد که ای وای فراموش کردم عسل بریزم داخل شیرش...

 


پرده سوم:

بابا میگوید : طهورا برو اسباب بازی هایت را بیار تا با هم بازی کنیم. طهورا هم بدو میرود و همه را جمع میکند و میاورد. بعد میگوید: ماشاالله دستم میرسه. بابا قهقهه طهورااز خود راضی

پسندها (1)

نظرات (8)

سیما
6 دی 92 10:31
ماشاالله لاهول ولاقوت الابالله
مامان محمدحسین
6 دی 92 22:00
وای من که مُردم از خنده مخصوصا از پرده سوم
ماهک
7 دی 92 13:13
هواس بچه بیشتر جمعه ماشاءالله گنده بوسش کن
〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
7 دی 92 14:38
خيلى با مزه بود پرده اول ..... يكى برداشته خخخخخخب .... ماشالله دستم ميرسه ....!!!!! خيلى خنديدم .....
فرشته
8 دی 92 23:46
ای جووووووووووووووووووووووونم ماشاالله
فرشته
8 دی 92 23:49
مامان طهورا جان شما برایم کامنت گذاشتید؟
مامان (فاطمه، گل بابا)
11 دی 92 13:05
سلام خوبید؟ عزیزم ما دیگه قم نیستیم راستی طهورا رو از شیر گرفتید؟ ببوسش ماشاءالله ادم خاطرات بچه ها رو میخونه دل ضعفه میکنه از شدت محبت
مامان طهورا عسلی
پاسخ
سلام.ممنونم. پس اسباب کشی داشتید؟؟؟که یه مدت نبودین.
مامان (فاطمه گل بابا)
11 دی 92 22:02
سلام رمز رو خصوصی براتون می فرستم عزیزم