حس خوب بزرگ شدن
هر چه فکر میکنم میبینم نه تنها از اینکه طهورا نیمه شب ها بار ها و بارها از شیره جانم تغذیه میکند اذیت نمیشوم ، بلکه خوشحالم از اینکه وجود دخترم بهانه ای شده که من درکی از خلوت شب داشته باشم. چیزی که قبلا درک درستی از نداشتم. انسان اگر خوب گوش کند در آن لحظات صدای بال ملائکه را میشنود. حس وجود خدا در تک تک ثانیه ها ملموس تر است. چه زیباست در آن لحظات ملکوتی نجوایی زیر لب با معبود خود داشته باشی در حالی که یک وجود پاک و معصوم در آغوشت آرامیده است. احساس سبکی میکنم.حس میکنم روحم لطیف تر شده است. آخر من با دخترم گدشت را تجربه کردم. ایثار را آموختم و حس بزرگ مادری در رگ هایم...