شهادت خانم فاطمه الزهرا تسلیت باد
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
-مادر !
همه می دانند که تو اجازه ندادی...
-دنیا را به فساد کشید
با همان دستی که ...
و امروز صدای آن سیلی گوش زمین را کر کرده است .
-مادر!
سینه ی تو چه وسعتی داشت !
وگرنه
آتش بسیار گدازنده تر از آن بود که ...
و ضربه
بسیار شکننده تر از آن که ...
-ای رسول من
تو علی علیه السلام را به ولایت و وصایت معرفی کن
ما تو را از فتنه های مردم محافظت می کنیم
بازوی فاطمه هست
نمی گذاریم به تو و رسالتت ضربه ای برسانند
سینه ی دخترت همه ی این ضربه ها را خواهد گرفت ...
-حالا فکر کن یک دستش را هم به دیوار گرفته باشد...
فقط خدا می داند که سینه ی تو از کدام یک بیشتر به تنگ آمد
از نشستن او روی سینه ات
یا بردن نام مادرت با زبان کثیفش...
-اما این بار
در شعله ور بود
و او از شدت درد حمل
پناهی جز دیوار نداشت...
آب! بسوزد دلت
خاک! شود خاک عزا بر سرت
باد! پریشان شوی
چشم! الهی که بباری فقط