بحمدلله ما برگشتیم
سلام
خدا رو شکر امروز مشکل نت برطرف شد.حال من و طهورا هم الحمدلله خیلی بهتره . البته هنوز تتمه مریضی تو تنمون باقیه. اما اصل حالمون خوبه. دیر گذشت اما گذشت.
جا داره از دوستان خوب و باوفای مجازی هم قدر دانی کنم. ببخشید که بی خبر رفتم اما نمیدونستم که اینجوری میشه و گرنه اون پست رو نمیذاشتم که نگران بشید. اما از این جهت خوب بود که باعث شد دوست هام رو بشناسم . از صمیم قلب دوستتون دارم دوست های خوبم.
امتحانات میان ترمم هم هنوز تموم نشده شاید دیر دیر بیام. برام دعا کنید که از پس امتحاناتم خوب بربیام.
تو این مدت طهورا جونی خیلی بزرگ شده دیگه تقریبا همه کلمات رو میگه و گاهی هم عبارت میگه. خیلی هم شیطون شده. میگم طهورا مامان و دوست داری ؟ میگه بله. میگم طهورا دایی کجاست؟ میگه : نم ( منظورش قمه) . تازه 2 تا دندون دیگه هم در آورده که جمعا میشه 8 تا. خیلی دردری شده. همش میخواد بره پارک تاب بازی کنه. خود کار برمیداره و همه جا رو خط خطی میکنه. خلاصه خیلی شیرین شده.انشاالله یه بار میام و شیرین کاری هاشو مبسوط توضیح میدم. فعلا با اجازه.............