طهوراطهورا، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

طهورا عسل مامان و باباش

آداب دعا از دیدگاه آقای پناهیان

برای اینکه شبیه افرادی که مثل گربه هستند دعا نکنیم یعنی با بی چشم و رویی با خدا برخورد نکنیم ، یکی از آداب دعا این است که چیزی را که تا بحال از خدا گرفته ای از آن یاد بکنی . بعضی ها می گویند : ای خدا من بیچاره و بدبخت هستم . این خیلی بی انصافی است . شما هیچ کدام از نعمت ها را در نظر نگرفتی . اول بگو من این ها را دارم و تو این لطف ها را به من کرده ای . در دعای عرفه داریم : امام حسین (ع) وقتی دعا را با شکر شروع می کنند نیمی از دعا شکر است و نمی خواهند از آن شکر بیرون بیایند . تا آخر این شکر ادامه دارد . یکی از آداب دعا ، حمد خدا و ثنای الهی است . اگر ما آداب دعا را رعایت می کنیم یکی از شرایط استجابت دعا را هم فراهم کرده ایم که بعدا ...
1 تير 1391

روروئک سواری طهورا

سلام مامانی   امروز گذاشتمت تو روروئک، که برم کارهامو بکنم یهو در کمال ناباوری دیدم که خودت پا زدی و یه کم حرکت کردی. خیلی خوشحال شدم. از ذوقم سریع زنگ زدم به مامان جون و گفتم که تو بزرگ شدی. حتما اگه امشب بابا بیاد و این شیرین کاریت رو بفهمه خیلی ذوق میکنه.   هوراااااااااااااااااااااااا هورااااااااااااااااااااااااا طهوراااااااااااااااااااااااااااااااا هوراااااااااااااااااااااااا هورااااااااااااااااااااااااا طهوراااااااااااااااااااااااااااااااا   ...
1 تير 1391

پندی از سقراط حکیم

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود. علت ناراحتی اش را پرسید. شخص پاسخ داد : در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد به خود می پیچد. آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟ مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود. سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟ مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شف...
1 تير 1391

مرنج ومرنجان

از مرحوم حاج آقا مجتهدی نقل شد که میفرمودند: آقای آخوند از آقای نخودکی خواست که او را موعظه کند. آقای نخودکی گفت:     مــــــــرنــــــــــج و مـــــــــرنجـــــــان   آقای آخوند گفت مرنجان را فهمیدم یعنی کسی را اذیت نکنم. ولی مرنج یعنی چی؟ چطور میتوانم ناراحت نشوم؟ مثلا وقتی بفهمم کسی مرا غیبت کرده یا فحش داده چطور میتوانم نرنجم؟! آقای نخودکی گفت: علاج آن است که خودت را کسی ندانی. اگر خودت را کسی ندانستی دیگر نمی رنجی. بلی دوستان اگر ما خودمان را دارای عزت و مقام خاصی در این دنیا ندانیم و خودمان را در برابر خداوند هیچ بدانیم دیگر هیچگاه از سخن دیگران نارا...
1 تير 1391