اولین خرید طهورا
دیروز منو بابایی تصمیم گرفتیم بریم خرید
ظهر وقتی نماز ظهر رو خوندیم ، تو رو حاضر کردیم و راه افتادیم. اول رفتیم خرید هامونو کردیم و بعد بابایی 2 تا کار داشت اونا رو انجام داد و برگشتیم . تو راه برگشت من احساس کردم یه کم زیادی گرمت شده و بدنت سرخه. گفتم خوب شاید به خاطر گرمی هوا باشه (آخه هوا 40 درجه بود).
توراه برگشت رفتیم خونه مادربزرگ
چون اونا دلشون برای شما تنگ شده بودو دوست داشتن شما رو ببینن.
وقتی اونجا رسیدیم تو همین طور افتادی و بدون اینکه شیر بخوری خوابیدی
اونجا بود که فهمیدیم گرما زده شدی، دیگه همه نگرانت شدیم
دست و پات رو با آب خنک شستیم اما بازم بیحال بودی.آخه میدونی تو کلا خیلی گرمایی هستی و زود گرمت میشه. خلاصه خیلی دعا کردیم که یه وقت مریض نشی
خدارو شکر شب که برگشتیم خونه حالت بهتر شده بود.
دخترم ما همیشه نگران سلامتی شما هستیم. انشالله که هیچ وقت مریض نشی.