آتلیه عمه 3
اینم از تیپ عید طهورا یه لبخند ملیح اینم یه ژست بامزه کلاه و شالگردن مامان دوز. خیلی برای بافتنش زحمت کشیدم طهورا با روسری مامان در خانه بابا بزرگ آخ فدای این خنده اش.... اینم 9 عید وقتی بابابزرگ اینا و عمه و....... برای ناهار مهمونمون بودن اینم طهورا و ریحانه ناز نازی خوشگل از دوست های خوبمون ...
شهادت خانم فاطمه الزهرا تسلیت باد
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست قربان اشک روز و شب چشم خسته ات مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات -مادر ! همه می دانند که تو اجازه ندادی... -دنیا را به فساد کشید با همان دستی که ... و امروز صدای آن سیلی گوش زمین را کر کرده است . -مادر! سینه ی تو چه وسعتی داشت ! وگرنه آتش بسیار گدازنده تر از آن بود که ... و ضربه بسیار شکننده تر از آن که ... -ای رسول من تو علی علیه السلام را به ولایت و وصایت معرفی کن ما تو را از فتنه های مردم محافظت می کنیم بازوی فاطمه هست نمی گذاریم به تو و رسالتت ضربه ای برس...
نوروز 1392
یا صاحب الزمان( عج) در این فرخنده نوروز خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم . . . یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد حلول سال نو و بهار پرطراوت را كه نشانه قدرت لايزال الهي و تجديد حيات طبيعت مي باشد رابه تمامي دوستان مج...
یک حدیث زیبا و کاربردی (2)
قِيلَ لِلصَّادِقِ ع عَلَى مَا ذَا بَنَيْتَ أَمْرَكَ فَقَالَ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ 1-عَلِمْتُ أَنَّ عَمَلِي لَا يَعْمَلُهُ غَيْرِي فَاجْتَهَدْتُ 2-وَ عَلِمْتُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُطَّلِعٌ عَلَيَّ فَاسْتَحْيَيْتُ 3-وَ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِي لَا يَأْكُلُهُ غَيْرِي فَاطْمَأْنَنْتُ 4-وَ عَلِمْتُ أَنَّ آخِرَ أَمْرِي الْمَوْتُ فَاسْتَعْدَدْتُ. از امام صادق علیه السلام پرسیدند برنامه زندگی خود را بر چه بنا کرديد؟ فرمودند بر چهار اصل: 1. دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد، پس تلاش کردم؛ 2. و دانستم که خدا مرا میبیند، پس حیا کردم؛ ...
حس خوب بزرگ شدن
هر چه فکر میکنم میبینم نه تنها از اینکه طهورا نیمه شب ها بار ها و بارها از شیره جانم تغذیه میکند اذیت نمیشوم ، بلکه خوشحالم از اینکه وجود دخترم بهانه ای شده که من درکی از خلوت شب داشته باشم. چیزی که قبلا درک درستی از نداشتم. انسان اگر خوب گوش کند در آن لحظات صدای بال ملائکه را میشنود. حس وجود خدا در تک تک ثانیه ها ملموس تر است. چه زیباست در آن لحظات ملکوتی نجوایی زیر لب با معبود خود داشته باشی در حالی که یک وجود پاک و معصوم در آغوشت آرامیده است. احساس سبکی میکنم.حس میکنم روحم لطیف تر شده است. آخر من با دخترم گدشت را تجربه کردم. ایثار را آموختم و حس بزرگ مادری در رگ هایم...
عکس های آتلیه
سلام. یه مدت طولانی بود که عکس نگذاشته بودم که امروزدلی از عزا در آوردم و هر چی تو گوشیم مونده بود تکوندم و همه رو با هم قر و قاطی تو یه پست جا دادم. امیدوارم اون ها رو ببینید. 2 هفته پیش با مامان حلما رفتیم آتلیه بهاران و اونجا از طهورا و حلما عکس انداختیم. اصلا قکر نمیکردم عکس گرفتن از دو تا فسقلی انقدر سخت باشه. دیگه آخراش همه مون کلافه شده بودیم مخصوصا بچه ها..... امروز رفتم عکس ها رو گرفتم ولی چون خانم ناصری سرشون شلوغ بود نتونستن فایل عکس ها رو بهم بدن و قرار شد بعدا برام ایمیل کنن. اما من طاقت نیاوردم و خودم نصفه شب از روی عکس ها عکس گرفتم تا زود اون ها رو تو وبلاگ بذارم. اگه کیفیت پایینه به خاطر همین مسئ...